پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

دنیای جدید ما با پارسا کوچولو

اندر هوای روزهای برفی 92

1392/11/15 17:18
نویسنده : مامان پارسا
387 بازدید
اشتراک گذاری

سلام 14 و 15 بهمن ماه 92 روزهایی اند که انگار بهاری در پیش ندارند.انگار نه انگار که همین هفته پیش بخاری ها را روی شمعک گذاشته بودیم و بدون کلاه و کاپشن از خانه بیرون میرفتیم.اما برگ آسمانها ورق خورد و در روزی که ما فرشهایمان را به مناسبت رهایی پارسا از پوشک  ( در تیر ماه این پروژه شروع شده بود و خیلی وقت است  دیگر پارسا رها شده از پوشک است) و عید 93 جهت شستشو به قالیشویی دادیم آسمان شروع به باریدن کرد و حالا ببار و کی نبار!!!!و هنوز هم که هنوز است می بارد. ما هم هنوز که هنوز است بی فرشیم اما سنگهای مرمریت کف خانه مان  با همان بخاری  هال هنوز هم که هنوز هست  با ما نامرادی نکرده اند.دیروز صبح مجبورم کرد سری به حیاط بزنیم و آدم برفی درست کنیم .اطاعت امر شد اما از بس که سرد بود اصلا نمیشد آدم برفی درست کرد.بهش فهماندم که اینجا که نمیشه میریم تلو باید آفتاب باشد و فلان و بهمان.از دیروز که وارد خانه شدیم هر وقت پشت پنجره برای دیدن برف می رود با خودش می گوید پارسا میریم تلو یه عالمه برفه.آدم برفی درست میکنیم هویج میبریم .حالا هم با دیدن عکسهای خاله وجیهه و مامان طاهر و بابا علی و خاله مائده و دایی سید محمد با آدم برفیهایی ( بهش گفته اند که شما سه نفر را درست کرده ایم ) که در سرزمین مادریش درست شده مرتب می گوید خاله مائده با من و بابام و مامانم عکس گرفته. دیدی  مامان ؟منم میرم تلو مامان تو هم بیا بریم .لطفا بیا بریم!!!!!میخوام درستت کنم.یه دستکش کهنه هم دارم بدردت میخوره.کت  کهنه و کلاه کهنه بابا را هم برداریم اینا رو از کتا ب قصه های مزرعه که براش تازه از انتشارات بنفشه گرفتم یاد گرفته  البته اونجا مترسک درست می کنند و ما میخواهیم آدم برفی بسازیم.به هرصورت مدتی است فهمیده ام حافظه زیادی دارد هر چند دوست ندارم خیلی بگویم باهوش است اما حافظه طولانی مدت دارد مثلا اتفاقات 19 ماهگی اش را می گوید.آدم هایی که یکبار بیشتر ندیده مرتب یاد می کند .به نظرتان راهی برای هدایت حافظه اش هست؟یادته بابا علی با تفنگش به گرگه شلیک کرد.یادته من عروسی خاله سولماز پاپیون زدم.مامان یادته رفتیم مکه سوار هواپیما شدیم و گربه منو گاز گرفت.یادته  و .... عمویش می گوید ای وای این بچه چقدر با این سن کمش خاطره دارد چون مرتب در حال یاد کردن این چجیزها اسن.کافی است موقعیتش  پیش آید.در چند روز آینده از پشت صحنه های بی فرشی و خانه تکانی عکسهایی خواهیم گذاشت و این هم عکسی از پدرو مادرم که بارها من زوم شده آن را برای دیدن چهر هایشان دیده ام .فعلا به ادامه مطلب بروید2

اینم خاله ماهی 

1

و البته خاله وجیهه و دایی سید محمد (عذر که بدون اجازه عکس شما آذین بخش وبلاگ شد

3

خلاصه کلی با این عکسا حال کردیم روز و شبتون خوش

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله وجيهه
15 بهمن 92 17:28
الهي خاله دورت بگرده كه انقد شيرين حرف مي زني...امروز جاي همه خواهرا و خواهرزاده ها خالي بود..خيلي خالي بود.. خواهر ي كم برف از بيرون بياريد توي ايوون خونه و ي آدم برفي كوچولو درست كنيد واسش..كلي ذوق ميكنه ها:-) خواهر نگو اینجا هنوز داره برف میاد باید برف قطع بشه بتونیم ببریمش
مامان کوثری
15 بهمن 92 17:58
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین کارت طراحی و چاپ پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت طراحی انواع کلیپ های تولد و جشن ها و مراسم کوچولوهای گلتون و همچنین تهیه کیت های تندیس دست و پای کودک خدمتی جدید از تم پارتی
دايي سيد محمد
15 بهمن 92 18:17
إإإإإ؛ دايي چرا كلاه منو گذاشتي روي سرت؟ دايي سرما ميخوره ها من و خاله وجيهه داريم باهات دالي ميكنيم:-) به پارسا گفتم دایی میگه سرما میخوره ها گفت من مواظبشم سرما نخوره
غزاله
16 بهمن 92 10:30
سلام نفس آجي.خوبي؟انقدر دلم واست تنگ شده كه نميدوني.الهي قربونت بشم كه به قول خاله همش زير لب داري حرف ميزني.آجي جات واقعا خالي يه آدم برفي ساختم براي تمرين كه ايشالله اومدي اگه برفي بود واست بذارم.قربانت خداحافظ اونم خاله دلش تنگ شده اما چیکار کنیم دیگه.فدات شم تا ما بیاییم برفاآب شدن