اندر احولات 30 ماهگی من
براتون بگم که من اساسا به کارای مهمی مشغولم از جمله تلفن جواب دادن در تمام حالتها
اینم در حال موتور سواری
و اینم رفته نون گرفته و ناراحته که چرا املت آماده نیست
اینجا هم دمی مادرم رو برداشتم و رو سرم همش میگم من آشپزم آش میپزم
برید ادامه مطلب
اینجا هم در روزی که فرش رو جمع کرده بودیم و منتظر قالیشویی بودیم .اون روز رو خیلی آروم بودم مرتب در حال کلنجار رفتن با فرشا بودم
و حالا وقتی پارسا رو سنگهای خونه با کفش عروسی مامان راه میره
و باز هم میاییم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی