و من در اسفند ماه سوم زندگیم
سلام.من اومدم با یه دنیای دیگه .دنیایی پر از حرف و جملات و کلمه های جدید.
*مامان دوست داری برات پازل بخرم؟ بله پسرم دوست دارم. هر جا دیدم برات میخرم سمیه
*مامان یادته رفتیم ریستوران پوسته گاوه پشت سرمون بود؟ بله یادمه دوباره میبرمت
*صدرا (عروسکش )میدونی من و بابام کجا ماشین رو میشوریم؟ کارواش
*مامان منو میبری پیش آجی غزاله ؟بله میبرم خاله گفته اگه دختر خوبی باشی تو رو هم میبرم یزد
*مامان میشه بریم الزهرا؟ چکار کنیم اونجا میخوام تو رو سوار فیل کنم نمیترسی که
جمله بندی کلماتت خوبه و همه میگن خوب و واضح حرف میزنم و کلمات خوبی استفاده میکنم
عکسا تو ادامه مطلبه
اینجا نقش کارواش رو داره
اینم یکی دیگه از دستاوردای کلاس مادر و کودک
چند رو زی مرتب گیر داده بودم به کشوهای آشپزخونه.مدام وسط هال و آشپزخونه بودن دیگه.با خودش میگفت برم دکتر گودرزی بچه ام رو ببرم نشونش بدم
اینجا هم با پاپوشای جدید و لباس جدید( خاله فرزانه دستت درست )