ماجراهای پارسا با شروع شماره 25
سلام.مامانم از این به بعد عنوانها رو با شماره مشخص میکنه و چون من 25 هفته رو تموم کردم با شماره 25 آغاز کرده.امروز 29 بهمن.مامانم یهو میاد منو آپ میکنه.
این پارسای قدرتمنده با مشتهای گره شده و لباس مردانه دو رو.خاله فرزانه یادت که هست
اینجا تمرین نشستنه.دورو برم پر از بالش و یه عالمه اسباب بازی
اینم من و بابام آماده شدیم بریم مهمونی خونه عموی بابام.لباس جدیدپوشیدم.همه خیلی خوششون اومد گفتن مرد شده.بابا ما خیلی وقته آقاییم.شباهت منو بابام چطوره
حالا اینجا تصویر بجه های مهمونی رو ببینید از راست آقا پارسای گل دسته ،پریناز ،کیارش،آرمین
اونجا همه دارن بچه هاشون رو صدا میزنن مامان ما رفته عکس بگیره میگه یک،دو ،سه انگار آدمای گنده جلوش هستن میخواد آمادشون کنهمنم میخوام بگم من خودم بلدم بشینم ولم کنید سرم رفته پایین.ای بابا از دست این مامان.بگم براتون پریناز 10 ماهش تموم شده.کیارش هم 3 ماهش تمومه.آرمین هم که به من خیلی ارادت داره کلاس اوله .قربون همتون.من ماه دیگه یه چنین روزی در راه سرزمین مادریم هستم