آخرین سفر تابستانی 92 به سرزمین مادری
سلام .از اونجایی که مادر محترمه جهت امور دانشگاهی خود بابپید میرفتن اصفهان و اقوام پدری تهران تشریف نداشتند من و مامانم یه هفته ای رفتیم پیش بابا علی و مامان طاهره و خاله ها.مامانم شنبه 30 شهریور رفت دانشگاهش و من مثل آقا ها موندم و همه رو به فیض رسوندم بعد هم 2 مهر اومدیم خونمون تهران.اینم عکس سفر(چون زودی رفتیم و اومدیم عکس زیادی موجود نیست)
اینجا خونه خاله فرزانه دارم با ویولن بهار خانوم کار میکنم.الان هم تو خونمون که هستیم یهو مامانم داره یه کاری میکنه میرم سمتش میگم مامان من ساز میخوام.میگه ساز چیه .میگم اجی بهاره
اینم خونمون رسیدیم .میگه قطار میره ارددان پیش مامان طاهره.مامان بریم ارزانه(خاله فرزانه منظورشه).دیگه کاملا طوطی شده تمام چیزاها رو میگه.فقط رو حرف ل یکم مشکل داره.مثلا لاکپشت رو یه جور دیگه میگه.مرتب هم میگه برام نقاشی بکشید کمپرسی،کامیون .اتوبوس.تانک دوچرخه کلا تو کار وسایل نقلیه هست
فعلا پاییزه و باید مواظب باشیم هرچند من سرما خوردم و دارم آنتی بیوتیک میخورم