ما بودیما اما مامان وقت نکرد!!!!
سلام به همه دوستان دور و نزدیک.ما بودیما اما بلاخره عقد کنون خاله وجیهه بود و امتحان جامع بودو و خلاصه الان وقت شد بیاییم.من دقیقا روز ٣١ اردیبهشت شروع به ٤ دست و پا رفتن کردم یعنی ١٠ ماه و چند روزم بود.دیگه اینکه الان سرعتم هم بیشتر شده.کلی حرف میزنم.سفر ١٠ ماهگی هم خوب بود قطار رفتیم و با پرواز برگشتیم .مامانم از اینکه تو پرواز همش خواب بودم کلی حال کرد.بلاخره ما الان بزرگ شدیم و مرد مامانمون هستیم باید یه کاری کنیم اذیت نشه.عقد کنون خاله وجیهه که ٢٨ اردیبهشت بود خیلی عالی بود.منم دوست داشتم برقصم و کمی هم همراهی کردم.امیدوارم خوشبخت باشن.خونه بابا علی اینا که بود دباره مرواریدام شروع به اومدن کردن.در واقع ٤ دندون بالام داره از جاش در میاد.خیلی سخت میگذره مخصوصا شبا .حالا عکسام رو ببینید.٤ دست و پا رفتن که اولین بار خونه خاله فاطی و غزال خانوم من استارت این کارو زدم و ....،همین جا از مامان طاهره گرامی برای اینکه چند روز وقت گذاشت و دست و پاهای منو ماساژ داد با روغنهای حیوانی تا جونم سفت تر بشه تشکر میکنم.
این چیه به نظرتون؟
خوب حالا بگید این کیه؟
این پارسای هندونه ای هست که الان یه دستی کنار تختش می ایسته.حالا دیگه بهتره بشینم!!
حالا این یه کنترل جدیده.اینم بدونید من میدونم کنترل پنکه رو روبروی پنکه باید بگیره تا عمل کنه.تشخیص میدم این کنترل کدوم وسیله هست
حالا مراحل 4 دست و پا رفتنم رو ملاحظه کنید
مخلص همگی