پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

دنیای جدید ما با پارسا کوچولو

سفر به سرزمین پدری(آغاز 25 ماهگی)

1392/5/26 15:33
نویسنده : مامان پارسا
408 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.با توجه به تعطیلات جناب پدر ما به آذربایجان شرقی سرزمین پدریمان سفر کردیم.در این سفر مامان جون و بابا جون هم همراهمون بودن و بعدا آجی غزاله و خاله فاطی و دایی محسن هم بهمون ملحق شدن.سفر خوبی بود.

 اینجا تو راهیم حدودای زنجان بابا جون هندونه خرید

1

اینجا باغ عمو محرمه(مامان طاهره هلو انجیری ها هنوز خوب نرسیده بودنا)

2

اینم من و بابام بادوم میشکنیم .من خیلی بادوم دوست دارم.بابام میدادا به مادرم میگفت سمیه بگیر منم میگفتم سمیه بخور(مامانم خوشش میاد من اسمشو بلدم اما اصلا دوست نداره مثل بقیه اسمشو صدا کنم ) پس مامن ناراحت نشو مامان بادام بخور

3

اینجا دارم انگور میخورم.اینجا دقیقا روز تولدمه.20 مرداد ما دیوانسار (باغ اجدادی )دعوت بودیم.عمو محرم دعوتمون کرده بود با فامیلای دخترش سولماز خانوم

5

اینم منم در حال بیل زدن.کشاورزی هم شغل شریفی هستاچشمک

44

اینجا هم یه باغ بزرگی (باغ دایی بابا جون ) رفتیم اول و آخرش معلوم نبود.25 تن آلو برداشت میکردن.30 تن زردآلو فروخته بودن.خیلی جالب بود.منم دارم آلو میخورم

58

اینجا هم بابام نشستم

87

حالا برید ادامه مطلب

 

اینجا چون مردی شدم خودم سرمو انداختم پایین و یا علی .

7

اینجا من و دایی محسن و آجی غزاله سر قنات نشستیم

54

حالا یه صبحی رفتیم طرف ارسباران.سد ارس اینجا بود

584

بعد از سد ارس رفتیم کلیسای سنت استپاتوس

789

و حالا داره از پله ها پایین میاد

5887

اینم سفر نامه مرداد 92.همه سفرا بی خطر انشاله.یه سری عکسای دیگه هم پیشه غزال خانوم مونده.اگه فرصت شد اونا ور هم میگذارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله وجيهه
26 مرداد 92 17:07
سلام گل پسر خاله..ايشالا كه خوب خوب بهت خوش گذشته باشه توي اون هواي محشر تبريز..ما كلي با اون باغا و كليسا و ارس خاطره داريم.راستي اون لباسي كه كنار ارس تنته خيلي خوشكله و بهت مياد[

خاله جون مامانم هم میگفت خاطره داریم حتی اونجایی که پشه ها زیاد بودن هم رفتیم.اون لباس کادوی تولد عمع فریبا می باشد
اجي غزاله
26 مرداد 92 19:03
سلام بر همسفر گراميخوبي؟؟؟با اينكه 24 ساعتم از ديدنمون نميگذره ولي دلم واست تنگ شدهراستي ببينم خاله منو كه اذيت نكردي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خودم جوابشو ميدونم تو اقا شدي ديگه مامانتو اذيت نميكنيبوووووووس


منو همینطور آجی جان
غزاله
26 مرداد 92 19:04
سلام.پس هندوانه من چي شد؟؟؟؟؟؟؟؟


هندان رو که با هم خوردیم آجی