پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

دنیای جدید ما با پارسا کوچولو

پارسا خان و احوالات اواخر مردادماه 92 با حضور خاله فرزانه و مهمانان

1392/6/10 8:06
نویسنده : مامان پارسا
192 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همگی این چند ر.وز بعد از بازگشت از سفر خاله فرزانه و دایی اکبر و آجی بهاراه و بعدا مامان طاهره و خاله مانا(خاله مائده )و بابا علی به خانه ما اومدن و کلی خوش گذروندم.اون روز که خاله فرزانه میرفت من میگفتم خاله نرو گریهو حالا هم هر وقت خمیر دندون برا مسواک استفاده میکنم میگم خاله خرید کدوم خاله خاله ارزانه (فرزانه).با خاله فرزانه چند باری رفتیم شام بیرون یه بار فشم و یه بار فرحزاد.من یه لودر خریدم که شبی که رفتیم فشم با خودم بردم رستوران.اون شب شام هیچی نخوردم.اما خیلی خوش گذشت در کنار دایی اکبر و خاله فرزانه و بهار خانم.اینجا من و دایی سفارش غذا میدیم

1

و حالا با بابام رستوران قائم فرحزاد

2

و با مامان طاهره و خاله مانا که خاله جون هم گاهی صداش میکنم یه تولد کوچولو گرفتیم.وای من چقد از فشفشه و شمع خوشم میاد.مامان طاهره دستت درست

با مامان طاهره و خاله جون

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

غزاله
10 شهریور 92 11:06
سلام.چطوري؟آقا شدي ماشالله.با خاله فرزانه و آجي بهاره باي باي كردي؟مامانو ببوسفعلا



منو بردن خوابوندن بعد خاله فرزانه رفت
خاله وجيهه
10 شهریور 92 11:22
خاله جان وقتي اومدي اردكان ي تولد هم اينجا دوباره ميگيريم:-) و نا ناي ميكنيم


تولد تولد آخ جون
بهاره
10 شهریور 92 15:36
پس من کوشم؟
منو سوار موتورت میکنی اجی؟
مننم کیک میخوام


آجی تو که زودی رفتی.بیا سوار موتورت کنم بریم بخریم یه کیک