بابا علی و خاله ماهی اومدن و رفتن
سلام به روی ماه همگی.من الان سه ماه و 9 روزمه.شب عید غدیر بابام میرفت عروسی دوستش حمید آقا .من و مامانم بهشون افتخار ندادیم آخه دو تا مهمون عزیز داشتیم بابا علی و خاله ماهی.بعد هم مامانم گفت شاید من اونجا یه کم شلوغ کنم.عکسی که مامانم میگذاره مال اون شبه که بابام داشت میرفت عروسی..خلاصه باباعلی و خاله جون اومدن و فرداش رفتیم بیرون .من اونجا تو ماشین به باباعلی و مامانم حسابی حال دادم و آخرش خوابیدم.ظهر اومدیم و 2 روز من سرم شلوغ بود.اما جمعه عصر خاله و بابا علی رفتن و من دوباره تنهاشدم.مامانم قول داده عاشورا تاسوعا منو ببره پیششون.تا خدا چی بخواد.راستی عصر 5 شنبه مراسم روز دهم تولد آقا کیارش بود.خاله مائده هم باهامون اومد.آقا کیارش نوه عموی بابام هست.اتاقش کلا قرمزه.جالبه که لباساش هم قرمز بودآخه تو روز دهم تولد لباس سفید میپوشن .اما بهر حال عکسام رو ببینید .مامان طاهره همه عاشق این لباس لیمویی مخمل من شدن.نکنه ازم بگیرن
اینم من و بابام