پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

دنیای جدید ما با پارسا کوچولو

دهم ماه رمضان و مادر شدن

1391/5/9 16:00
نویسنده : مامان پارسا
346 بازدید
اشتراک گذاری

من متولد بیستمین روز مردادماه 1390 خورشیدی هستم مصادف با 10 رمضان المبارک1432.برا تولدم که احتمالابا تاخیر برگزار میشه (با توجه به شب شهادت مولا علی)مامانم یه کارایی کرده یه طراحیهایی کرده که بعدا بهتون نشون میدم. و امروز یکسال قمری از تولدم میگذرد.نوشته مادرم را در ادامه مطلب بخوانید

دهم رمضان المبارک هر سال من دوباره و چند باره متولد میشوم اینبار با کودکم که 9 ماه بامن و درون من زیسته است.9 ماه خون بدن مرا به عنوان غذایش مکیده است.من دهم رمضان هر سال متولد میشوم.یک روز عجیب.با دنیایی خاطره و شادی.بیمارستان رویال تهران ساعت 6 صبح .اولین تماس با پزشکم جهت یادآوری حضورم.طبقه پنجم اتاق زایمان.همراهی مادرم یگانه موجود عالم که از او هیچگاه دلخوری نخواهم داشت و عزیزترین انسانی که حاضرم قدومش راببوسم.ماندن همسر مهربانم و خواهر فداکارم..رفتن به اتاق زایمان.سوال و جوابهای اولش.خواندن قرآن.رسیدن پزشکم و آرامش دادنم.خبر که میخواهیم تو را به اتاق عمل ببیریم.ودوباره دیدن مادرم و همسرم دم در اتاق عمل.و حال روی ولیچر داخل اتاق.حرفهایی که بین راه تا اتاق عمل رد و بدل شد.باز هم حرفهایی  است از اجتماع و جامعه و رشته ام .و بعد داخل اتاق، پرستاران مهربان و شاد.اول صبح دیدن پزشکی که گفت من دکتر فلور هستم متخصص بیهوشی و آمدن پزشک خودم و بردن نام کودکم و و تقاضا از پرستار که کودکم را اولین لحظه رو سینه ام بگذارید. و بعد دیگر یادم نیست .توی موهومات و التماس از همسرم برای سوال در مورد سلامت پارسا.و شبی سخت بدون شیر.بردباری مادرم و بعد مرخص شدن و آغاز دوره ای که تا مدتها باید برای جا افتادن در آن تلاش کنی.این است رمز مادری و خاطراتش.و من هر سال دهم ماه رمضان به پیشواز کودکم خواهم رفت.دوست دارم برای تربیتش تمام توانم را به کار گیرم.دوست دارم مرد بودن را با فروتنی بیاموزد.دوست دارم عملش از حرفش جلوتر باشدو دوست دارم عزت خانوادگی ام را حفظ نماید.امیدوارم بتوانیم هر روزش را از روز قبل پربارتر سازیم .از مادرم و خواهرانم وجیهه و مائده و  پدرم برای  صبوریشان وهمراهیشان در دوره اولیه تولد پارسا تشکر میکنم.بدرودو التماس دعا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

faeqeh
9 مرداد 91 16:17
تبریییییییییییییییییییییییییکخیلی نارهههههههههه


ممنون دوست عزیز
خاله وجیهه
9 مرداد 91 17:24
الان من به شدت احساساتی شدم.. و گونه هام....


خاله مادر ما هم دست رو میزاره جای حساس
elena
11 مرداد 91 0:31
سلام مامان خوش سلیقه به وبلاگ منم سر بزن چیزای خوبی برای کودک نازنینت پیدا می شه