من در ادامه
سلام.بلاخره در جریان بزرگ شدن من و ادامه روزهای زندگیم برای دوستدارانم تصاویری در پی میاد که امیدوارم احوالاتم رو نشون بده.
اینجا من خوابم.به پاهام نگاه کنید و نوع خوابیدنم.میگن از روی خوابیدم میشه شخصیت رو تشخیص داد یعنی واقعا اینجوریه
اما امان از وقتی جارو برقی روشن میشه.مامانم به برق میزنه و من در میارم و میگم بشین مادر من خودم کاراتو انجام میدم
اما یه روز پست یه جعبه گنده آورد.بازم از خاله فرزانه ممنون
اول یه بلندی پیدا کردم برا نشستن
بعد اینم یکی از لباسامه
و اما پارسا در محاصره ماشینهاش.البته ماشین خاله فرزانه تو فیلم موجوده و عکسی ازش نیست(البته تو عکس بالا پشت سرمه یه ماشین آبی با چرخای گنده که خیلی کلاس داره)
من برای مادرم خیلی کارا میکنم.تغییر برنامه شستشو لباسا ،مرتب کردم دراور لباسام،قایم کردن تلفن و کنترل و موبایل،
تدابیر لازم در جهت نزدیک شدن سرما اندیشیده شد و دکوراسیون منزل در این راستا تغییر کرد.وقتی مبلا رو جابجا میکردن من دستمال به دست پشت مبلا رو تمیز میکردم
مامانم شیشه پستونکا رو از کمدم جمع کرده (چون دیگه از خوردنشون نا امید شد)حتی شیشه آب میوه خوریم رو هم جمع کرد).اینم بگم که من یاد گرفتم غذامو فوت کنم که سرد بشه. پایین اومدن از بلندیهای خونه رو یاد گرفتم.قشنگ مچرخم و میانم پایین.قربونتون