خیلی عزیزم
سلام به همگی.این روزا شیرین کاریام بیشتر شده.خوب میفهمم.درکم بالاتر رفته.این عکس رو مخصوص مامان طاهره گذاشتم .چون نی نی که بودم اینطوری میخوابیدم و مامان طاهره خیلی دوست داشت
اینجاآماده بیرون رفتننم و اصلا حوصله عکس گرفتن ندارم اما به خاطر مادرم
اما خاندان پدری ما هنوز با اینکه 14 مهر بود دیروز رفتن گردش.این تصویر کیارش و پرینازه.کیارش نوه عموی بابام هست.آبان ماه که بشه یک سالشه.پریناز هم که 18 ماهه داره میشه.حالا از خواب پاشده که اینطوریه.
و شب که اومدیم خونه باباجون گیر داده بودم به پوست پرتغالا.مادرم حرص میخورد.یه ذره پرتغال هم نذاشتم دهنم.
و اما از علائقم تفنگ بازی با مامان و بابامه.بابام به مامان شلیک کنه و مامانم خودمو به افتادن بزنه
خلاصه اینکه خیلی عزیزم. مامان و بابام خیلی دوستم دارن.همه کارام شیرینه.بدرود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی