15 ماهگی و کارای جدید
سلام.من فردا 20 مهر میشم 15 ماهه.15 ماه یه عمر برا من.برا من که از یه دنیای پاک اومدم اینجا.برا من که پارسام.برا من که هنوز خیلی چیزای این دنیا برام غریبه.غریبه که همه چی رو که نباید دست بزنم رو میگن جیززززز.اما داغ نیست.برا من که عاشق آدمام.برا من که مادرم مامنمه.برا من که بابام دنیای بیرون رفتنامه.برا من 15 ماه یه عمر هست.اما از دیروز شروع کردم با استارت زدن و بالا رفتن از دیوار تا برسم شاه نشین خونمون.
این وبلاگ رو مادرم به عشق من و خانوادش سر پا نگه داشته.روزایی که من بزرگ میشم و هر روز اونا منونمیبینن.اما روزی چند بار با خاله هام و مامان طاهره و بابا علی حرف میزنم.
حالا تصاویر رو ببینید
شبا مامانم سیب زمینی و پیاز از خونه و زیر مبلا جمع میکنه .مثل توپ قلشون میدم.به اون پشت خیلی علاقه دارم
حالا مراحل بالا رفتن.اینجا صبح بود
بعد کلی وسیله اونجا بود.که مندوستش داشتم اما عصر شدو دیگه خبری نیست.مادرم همه چی رو جمع کرد
حالا فکر کردی.منمرفتم رو میز و خدمت دستمالا رسیدم
حالا اونجا شده برا من یه جای خوب.
حالا میخواد بیاد پایین.را پله رو مامان نشون داد.آخ جون
ماجرای چسب 5 سانتی اینه که مامان رو سطل برنج اینا چسب زده که من نتونم بازس کنم.من امروز برداشته بودم و یه جاهایی رو چسب میزدم ومیگفتم جیززززز
و اما مرحله خطرناکش.مامانم از این جا خیلی میترسه.خدا کنه خوب یاد بگیرم پایین اومدنو
همه آدم گنده ها سخت بالا میرن و راحت پایین میان مال من برعکس خوب بالا میرم و سخت پایین میام.بدورد 14 ماهگی و سلام روزهای باقی مانده زندگی.من نوری خواهم شد و خواهم درخشید.این آرزوی پارسیان برای فرزندانشان است