یک پست زمستانی(15 آذر ماه 92 ) برف بازی تلو-لشکرک
سلام.زمستون نشده دو شبانه روز در اواسط آذر ماه اینجا برف میاد.منم اولین بار میخوام برم برف بازی جاده تلو.یه جمعه ای بابا و مامان منو بردن که آدم برفی درست کنم.نمیدونید چه ذوقی داشتم بعدشم انقد خسته بودم که هویجی که برا دماغ آدم برفی از خونه برده بودم رو تو ماشین گذاشتم دهنم و کی نخور .اما مادرم سریع ازم گرفت و قاقا های خودم رو بهم داد و من یکم به حال اولیه برگشتم و البته اینم بگم که از برف بازی جدا نمیشدم اما به بهانه خرید مسواک و رفتن به شهر وند سوار ماشین شدم .اینم پارسا خان و اولین برف بازیش در سومین زمستان عمرش
بقیه در ادامه مطلب
اینم یه صحنه دیگه
آدم برفی پارسا و بابا
اینم بابا همقد من و آدم برفی شد و عکس گرفت
اینم من و مامانم(پارسا تعجب کرده که مامانش داره عکس میندازه )
وقتی مامانم داره خواهش میکنه که بریم.میبرمت شهر وند مسواک بخر و همچنان بیل میزنم
و این هم گذشت.و من دوباره کسالت سرما خوردگی دارم