پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

دنیای جدید ما با پارسا کوچولو

تو قهرمان می شوی!!!!!

1392/9/25 16:45
نویسنده : مامان پارسا
209 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم.

 تو شهر فردا هستی ،با هزاران پنجره باز ،با هزاران دود کش خوشبخت،و آزادی در زیر مجسمه ها در میدان مرکزی می ایستد،و یکی یکی نام قهرمانانش را میخواند(ریتسوس ،شاعر یونانی)دوست دارم قهرمان ...، نه پهلوانی نامدار شوی. دوست ندارم ثروتمند نباشی  اما دوست دارم قوی باشی و با اعتماد به نفس.دوست دارم بازویت و کله ات کارکنند و ثروتمند شوی .دوست دارم تکیه ات به من و پدرت نباشد اما به من و پدرت اعتماد کنی.دوست دارم غرورت برای من و پدرت و کسانی که دوستشان داری و البته آنها دوستت دارند، نباشد.دوست دارم پناه امنت خانه پدری ات باشد اما بیرون رفتن از فضای امن خانه برایت سخت نیاید.

با خود می گویم همین چند صباحی دیگر تو بزرگ می شوی .حرفهایت را برای خودت نگه میداری.تو بزرگ می شوی و در اتاقت را باید با اجازه بزنیم.تو بزرگ می شوی و دیگر برای خوابیدنت به من نیازی نداری.تو بزرگ می شوی و دورت را کتابهایی پر می کنند که مورد علاقه ات باشند . تو بزرگ می شوی و کتابخانه ای از من بزرگتر خواهی داشت و دیگر نمیگویی" مامان منم کتابم رو بگذارم کتابخونه "تو بزرگ می شوی و مو های من سپید و تو هر روز خوش قد و قامت تر و من .....خمیده تر.تو بزرگ  می شوی و برای خوابیدن روی تخت ما اصرار نمیکنی.تو بزرگ می شوی و از حظ های سه نفره مان خبری نیست .خنده های بلند بلندت وقتی میبوسمت و میخورمت . تو بزرگ می شوی  و ....نمیدانم چرا .خواب بودی که چنین به ذهنم خطور کرد.روزهایی که تو برای استقلالت،مهاجرتت،تحصیلت و ... پیش من نیستی و از فرسنگها راه دور باید از صفحه ال ای دی که حتما پیشرفته تر هم خواهد شد تو را خواهم دیدوخواهم بویید اما هر کجا هستی  هر تن پوشی داری هر چه میخوری بر سر سفره ات از نام و ایمان  هم سفره ات نپرس مادر،از او نپرس پدرت چکاره است و در آمدت چقدر.تو از آنکه هم سفره ا ت گشته بپرس خدا را چقدر می شناسد.انسانیتش در کدام طیف آدمیزادگان است.بپرس هدفت چیست،بپرس اندیشه ات 4 فصل است.ببین قصدش آزار تو نباشد،ببین شکل نگاهش چگونه است به جیبت نگاه میکند یا اندیشه ات،ببین صدایش چگونه است ،ببین زیر صورتش چه میبینی ،دکترت گفت تورا گرگ زمانه بار بیاورم اما مادر ،گرگ بودن برای آدمیانی است که هیچ ندارند و قصدشان خوردن بزهایی است که آنها هم هیچ ندارند .اما تو بزرگی ،تو باسوادی ،تو زیبایی،تو نگاهت عمیق است پس اگر گرگ هم نشدی عیبی نیست تو شیر مردی خواهی شد  ....بارها و بارها دوستت دارم و میدانم انسان لایقی خواهی شد

شاید برایت بیشتر نوشتم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

آجي غزاله
25 آذر 92 19:00
سلام اليكم داداش گلم. چطوري داداشي؟؟؟ من هم اميدوارم به شغل مورد علاقه ات دست بيابي و باعث افتخار والدينت باشي چند روز پيش كه برايم شعر پاييزه و پاييزه خواندي،اشك در چشمانم جمع شد ولي مادرم گفت درسهايت را بخوان پارسا هم به زودي ميآيد،من نيز حال به خاطر آمدنت دروسم را ميخوانم زود تر بيا سلام علیکم آجی جااااااااان.قربون دل مهربونت برم و اشکهای توی چشکت.زودی میاییم
وجيهه
25 آذر 92 22:59
شايد نه..حتما برايش بنويس..مطمئنا اين نوشته ها روزي راهگشاي او خواهند بود اين روزها مطمئنم كه تمام ذهنيت ما روي اطرافيانمان موثره..وقتي اين اطرافيان مادر باشه ببين چ معركه ميشه.ميگن باور هر انسان از 4.5 ماهگي توي شكم مادر شكل ميگيره..پارسا انسان خوشبختي هست و خواهد بود مخلص هر چی خواهره تو دنیا