دایره المعارف پارسا2 در آستانه 19 ماهگی
سلام من 18 ماهم داره تموم میشه و این کلمات رو میگم
بابا......بابا و بابا علی و بابا جون
ماما......مامان و مامان طاهره ومامان جون
اند......قند
آب.....آب
نون......نان
بوت......توپ
غان یا هان......ماشین
توتو .......تاب
هام........غذا
ددر.........بیرون رفتن
اه.........آشغال
جوجو.......پرنده
میو.........گربه
این چیه........این چیه
جیز.........خطرناک
نی نی.......هر بچه ای رو ببینه
اینج.........بیا اینجا بشین
پیشرفت داشتما.اهنگ هم هر چی دلتون بخواد میخونم.کارای خطرناک بسیار زیاد.مرتب یه جای زخمی تو بدنم هست.به کتاب علاقه نشون میدم و میارم مامانم برام بخونه.غذاهام همچنان چلو ماهیچه.سوپ و کلا هر چی مامانم اینا بخورن منم همراهی میکنم.شیر مادرم رو که حتما میخورم.همچنان به آشپزی علاقه مندم.هر جا بخوام برم بیام دست مامانم یا بابام رو میگیرم و میبرمشون سر موقعیت مورد نظر کمی بیل بیل میکنم تا متوجه بشن من چی میخوام.به غان غان بینهایت علاقه مندم.تا سوییچ ماشین رو میبینم دو در خونه حاضرم.عکس هم باید بگذاریم.اما من انقد الان به مامانم گیر میدم سر عکس انداختن که نگو....