روایت آخرین روزهای سال 91
سلام ما بعد از کلی وقت بلاخره اومدیم.براتون از آخرین روزهای سال 91 بگم که عروسی داشتیم ومنم کلی کیف کردم.عروسی دختر عموی پدرم.به روایتی آخرین دختر از نسل پدریم تا این مرحله که من 20 ماهه هستم!!!!
اینجا آماده مراسم حنا بندان هستیم
و حالا در پارکینگ تالار عروسی.من تو ماشین لباس پوشیدم و پاپیون زدم
و حالا بریم عیدو داشته باشیم هوراااااااا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی