تو مرا مادر نامیدی
سلام پسرم.امروز را روز مادر نامیدند.اما از میان همه دنیا تنها تو مرا مادر نامیدی.امسال تو برای اولین بار لبهایت را از روی هم برداشتی و پشت سر هم مرا مامان صدا زدی.امیدوارم بتوانم آنگونه که شایسته ات هست تو را تربیت کنم.بارها میبوسمت
.این روز را به مادرم (مامان طاهره پارسا )تبریک میگم امید که چراغ خانه پدری ام روشن باشد و من به عشق دیدی صورت گرم مادرم بارها به سرزمین مادری ام سفرکنم
بقیه در ادامه مطلب
اینجا گردنه قوچک در پارک جنگلی سوهانک است
اینم من و همه فرزندان عمه پریسا
و در روزهای گذشته خاله فرزانه برام اسکوتر فرستاد و من رسما مادرم رو دیوانه کردم از بس که گفتم بیا یادم بده.دستت درد نکنه خاله جون.اینم صحنه ای از تمرین با اسکوتر
در هفته گذشته پای پدرم پیچ خورد.و باید گچ میگرفتن که این کار انجام شدو من پشت هم گریه کردم که بابایی اوف بابایی اوف.اما حالا به گچش عادت کردم.به بابام میگه بابا چرا مواظب خودت نیستی