از اواخر سال 92
سلام من اومدم پست آخری سال 92 رو بگذارم و برم تا سال جدید خوش باشم و خوش بگذرونم. میخوام شعار و شرح سال 93 من و خانواده ام چنین باشه شب رفت و صبوح آمد /غم رفت و فتوح آمد / خورشید درخشان شد /تا بادچنین بادا اینم مهد کودک و آخرین جلسه های ماد رو کودک اینم یه سبزه دست ساز من و مامان و البته خاله نازنین با دوستم آرین اند راحوالات لا کپشت باید عرض شود که رفته بودم یزد و کلی با لاک پشت آجی غزاله باز ی کردم تا اینکه ..... خودم هم از طرف بیتا و عمه لیلا صاحب یه لاکپشت کوچولو شدم و اینم کتابایی که خاله وجیهه از نمایشگاهم لی که امسال تو یزد برگزار میشد خرید یه روز از مامانم یه کاغذ گرفت...